جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

با اعتصاب غذایم امضا میکنم راهتان را ( مقاومت کنید اما زنده بمانید )

دیشب که پست (خون دهان تو) را که مینوشتم تنها یک فکر تمامی حواسم را به خود مشغول کرده بود  و آنهم این وسعت بیهودگی و این حد از شعار بود که تمامی زندگیم و زندگیمان را اشغال کرده و دیگر هیچ نمانده از من و تو ما جز همان هایی که گفتم و گفته ایم و میگوییم و  . . . 
               لاجرم این وضعیت لعنتی آنقدر خردم کرده که درمانده شده ام، که وامانده ام در مسیر تازه براه افتاده ای که تداومش را آرزو داشتم،‌ و گره خورده در این بی عملی بودم که نمیدانم کی صبح شد ؛ و نمیدانم کی فهمیدم که اعتصاب غذا در بند ظلم شایسسته است و کی درک کرده بودم که چه در اوین و چه در پشت آن دیوارهای بلند لعنتی، فرقی ندارد و همه مان در بند ظلمیم، اما به یاد دارم که همان زمان تصمیم گرفتم من نیز اعتصاب غذایم را شروع کنم، و  حتم دارم که این بهترین راه برای پیوستن به حق خواهی کوهیار و علی و مجید و  . . . است؛ و حتم دارم که هرچند از تاثیر و ارزش گفتن ها و گریستن ها و غم خوردن ها و کنار اوین رفتن ها؛‌در نظرم اندکی کاسته نشده است؛ اما من اینگونه در کنار رفقای عدالت و حقیقت می ایستم تنها یک پیام برای شما دارم از اعماق وجود همه آنها که در نهایت تحسین شما، قطره قطره دارند آب میشوند در غمتان؛ که " مقاومت کنید اما زنده بمانید "

پی نوشت : دیروز این پست نوشته شد و برای رعایت حال دوستان نزدیک به آنها نگفتم که اعتصاب غذایم را شروع کرده ام؛ اما امروز بهتر دیدم که گفته شود و دست به دست شود تا هرکس که این گونه حاضر است مقاومت کند در برابر ظلم، به ما بپیوندد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر بدهید

به آدرس زیر ایمیل بزنید و انتقادات و پیشنهادات خود را مطرح کنید :

Email Icon by Parstools.com